یکی یکی
لباسهای خاکستری و قهوه ایت را باید
دربیاورم
و باید برات
سینه بند تنگ سیاه
دامن خیلی کوتاه
و جوراب های بلند بگیرم
شعرهای غمگین بافته بسازم
و نگذارم
آدم ام کنی
خجالت ات بدهم
کثیف ات کنم
و تو را
ترزای بچه زای مادر را
کامپلیت کنم
دقیقن همان که
خودت می خواهی
ولی نمی دانی
[+] --------------------------------- 
[0]