نگاهمان کرد ابرهای جهان در پیشان وی بود کج کج نگاهمان کرد از من پرسید "چرا من حرف تازه ای برای گفتن ندارم؟ چه می شود در آدم؟ همه چبز دنیا همان است که بود و من پاک قلف کرده ام" گفتیم "حالا اگر یک روز پیام عرفانی نداده باش چه می شود مگر حالا؟" گفت "همین مثیل حالا شما دست از نوشتن برمی دارید سئوال های مزخرف می پرسید"
[+] --------------------------------- 
[0]