ها
.
تقدیم به دختران تهرانیم که جای مامان من هستند
.
قیامت تنها بود
به سبزی بهشت هاش
قیامت تنها بود
با جهنمش
که خدا وعده داده فی القرآن
طیبه
لفافه پیچیده
باد را نوازش می کرد
و پلک پوشیده
چشمهای برهنه اش را
طواف مردم می داد
راضیه
مولوی شده بود
با صدای بلبل هاش
مارهای لغزان در مچ
سگهای در قفس اش
الهه
ساکت و
هق هق
دنده را
حکیم و چمران کرد
تهران
لجوج
تا نیاورانش را
به میدان بهمن داد
[+] --------------------------------- 
[0]