پیچیده باشی
می توانی
هر چقدر که دوست داری
پیچیده باشی
مردهای پشم دار را
مثل کاکتوس
روی تخت هات
چیده باشی یا
هر چقدر دوس داشته باشی
روی بالکن های تلخ مردم
نقطه ی سرخ سیگار آشفته باشی
زیر چشمهات را
کبود گریه کنی
یا که اشک هات را
زبان من نزده
هدر داده باشی
پیچیده باشی
می توانی یا
بسیار
سنگدل و ساده باشی
پر کنده باشی از من
و من را لخت
توی آفتاب
ول کرده باشی یا
کله کنده باشی از من
با لباس نارنجی و من را
قلپ قلپ زنان از گردن
توی هرم آفتاب
رها کرده باشی
من
F35 تر از این صحبت هام
و با این گردن زدن های ساده
به این سادگی ها نمی میرم
مثل بیوه های پیر عرق کرده
هر روز می آیم دریا
آنقدر آفتاب می خورم تا
مرد مرده ام از دریا
زنده برگردد
[+] --------------------------------- 
[0]