و گیسهای تو آبی بود
و شورت های تو آبی بود
و من
مثل دسته ای زرد از ماهیها
شادمان هر شب
در تو
گردش می کردم
و چشمهای تو آبی بود
ملافه هایت آبی بود
و من
مثل آبشاری از
عسلی های خانه
چشمهات را
پر می کردم
بنفش بود چشمهات
درد داشتی
مثل گلدان عمیق خانه
که درد می کشید از گل هاش
و ستونی از رگها
درد را
موازیانه تا
خالدون تو قسمت می کرد
دستهات قرمز بود
تا بالای بازوهات
دانه دانه انگشت هات
صورتی و قرمز بودند
و من خنجری بودم
تلخ
که تو کس کش
در گرده ی خودم کوبیده بودی
[+] --------------------------------- 
[0]