وقتی که
دختران توی تاکسی
زنان نرم عرق کرده
گریان از شهر
به رختخواب های سرد می گریزند
وقتی که
مردهای غمگین
از آنچه نیاموخته هیچکس
هراسان به کوچه می گریزند
وقتی که بچه ها
آرزوهای شکسته ی مردم را
توی ظرف های سرد
جمع می کنند
وقتی که
تیله ها
با گریه
سراغ صاف ترین چشم ها را می گیرند
یاد من نیافت
شاعران شعرهای تخمی
فراموش شده
زیباتر هستند
[+] ---------------------------------
[0]