تمارین - تیغ نارنج بند رخت
دست بکن در گلویم
تیغ هام را
در بیار با نوک انگشت
با زخم های غمگین
خوب
آبدار و دردناکم کن
و جسم پوست کنده ی من را
بگردان توی ترشی نارنج
نمک بزن من را
و فوت کن نمک را
زیرا نفسهایت
یخ دار و زمستانی است
مرا کباب کن با یخ
و روی سنگها بشکن
همین
برای تن دیوانه ها کافی است
همین برای دیوانه ها کافی است
که درکنار شورت های روی بند رخت
تی شرت تکه پاره ی کهنه ای باشند
[+] --------------------------------- 
[0]