اوری مامی
رودخانه ها آمدند
و اصرار کردند من
قایق کاغذی شان باشم
باور کن
چند لحظه پیش
آمازون اینجا بود
می گفت علی
تو تمیزی
و خطهای آبی به رنگ روی سینه هایت
تر تمیز است
خوب تا خورده ای
از آن گذشته
قدیمی ها
کلن
بازی قایق بهتری هستند
بیا و قایق من شو
بادبان گستران در من
بیا ومن را
درهمین حالت لخت خوابیده
زیر چشمی نگاه کن
نه موجی
نه دردسری
نه طوفانی
گفتم
و با پشت دست
تو دهنش زدم
گفتم
جنده ی یک پستان بیرون
چه خیال کرده ای در من؟
من
نومزاده ی حوض کوچکی هستم
که سفید رود حوض هاست
و قرار است قیژ
قرار است بیاد سوی من آخر
با نسیم یا تنهایی
[+] --------------------------------- 
[0]