تمارین - تیغ قهقاه سرداب
و
هر چه
هر چه حضرت سلطان گوید
حقیر
بی کلاه و عمامه
در کاشان
به
هر چه
تیغ مرحمت که داده اند
خوش باشم
و
هر چه
حضرت سلطان خواهد
گیسهای پیچ پیچ تابیده اش در
جان باشم
و
هر چه
فرمان چشمی و دستی
text های بی خیال خواب آلود
هر چه
توی سرداب ها
صدای قهقاه دربارشان
گفته باشد
هر چه گوشهام
از صدای خوردن حبه های کوچک انگور
پر باشد
هر چه آستین
ملیله های خسته ی طل لای
توی هم
گم باشد
امر
امر سلطان است
ناصرالدین
نامیراست
ناصرالدین
زیباست
[+] --------------------------------- 
[0]