حالا گریبانم
هر شب
پره پره های آبی است
حالا
مثل مردهای خوشبخت دیگر
بر نوار کوچکی در میان پایم
دست می کشم و خوابهای خوب می بینم
حالا شاخ ام
مثل فانوس کاملن روشن
دوررا نگاه می کنم
به وقتی لخت
توی تختنخواب آبیت هستی
و من
راه می رود از من
مثل ارابه های کولی ها
لنگان و ساز زن
me
پروازمی کند
از me
[+] --------------------------------- 
[0]