Tukiko
پابرهنه رفته
روی تخته های بالکن
پابرهنه دویده
و برف های خورده ی روی پله را
با هم بهم زده
دویده دنبال اینکه
شاید ماه
دنبال ماه دویده
شاید ماه
"آن سفری هم نشین گم شده باشد"
سکوت علامت تلخی است
برف بی صدا علامت تلخی است
و جست و خیز روباه ها توی برف
علامت تلخی است
وقتی که عاشق
زیر نورماه
بسیار تنها باشد
چشم هاش
باز و بسته شد
و سکوت کرد
گفت
"فردا حتمن یادت می افتم"
خم شد
جور نرمی انگار
روی تپه برف باریده باشد
ابر
بدترین قسمت آسمان است
و سکوت
بدترین جای حرف مردم
ماهتاب
یاد من نمی افتد می دانم
دیگر هرگز
یادم نمی افتد می دانم
[+] --------------------------------- 
[0]