و آتشفشان می شوم
رمانتیکلی آتش
فشان می شوم من
و گوزن های نیم سوخته ام
شره می کنند ازمن
جیغ
و تو دستهای ات را
رو کپلهای ات می گذاری
خودت را در آینه می بینی
و دستهات مثل اسب
روی راه خیس سربالایی
کاهلانه لیز می خورند اسب هات
قیژ
و خانه می شوم
آرام و مهربان و کراوات اشرافی
و دسته ی سوارکارهای من
با کلاه کپ پی قرمز
توی اصطبل هام
شیهه می کشند
و تو دستهات را
بر کفل های اسب های من می گذاری
[+] --------------------------------- 
[0]