Hibachi
و از سر من تنها
و از ردیف مهره های گردن من تنها
کمی مهره های صورتی مانده
قطعه قطعه ام
سوشی سوشی
پیچیده لای برگ
آماده ی خوردن
از سرنوشت من تنها
چی چی تندی مانده
ضربه ی آخر
غرقه ی سویا
تا درد قهوه ای رنگ
زهم اعصاب باد کرده را بپراند
و تلخی سبز مرگ آور
ذره ذره من را از تو بترکاند
کاملن سرخ و قزل آلام
بوی رودخانه گرفته
توی رودخانه گرفته
خلاف تمام آبها رفته بالا
کیر زده به خرس
تن زده به سنگ
آمدم به قلاب ات
عین احمق ها
رها مکن مرا
بکن مرا
رها مکن مرا
[+] --------------------------------- 
[0]