در جان من ولایتی زیبا بود
در عین مان لیبراییدگی
من مستحیل ولایتی عظما بودم
گریان حرف های ایشان
و عکس من در تی وی بود
چشم توی چشم cammera man ها
در جان من
فلورسنت های آبی چشمک می زد
و دختران مهربانی
سر را
به میله های سرد چسبانده بودند
من با خیال خودم حرف داشتم
و حرف های من
من را
گریه می انداخت
در جان من ولایتی عظما بود
[+] --------------------------------- 
[0]