شاید که نه حتمن مال ذهن مریض داغان بنده است ولی فکر می کنم یک ارتباط لطیفی کلن بین شعر ها و زن ها هستند همان جور که شعر ها عین لباس های توری برای بودن احتیاج به زنها همیشه دارند زنها هم دنبال شعر های عزیز خودشان خود خود خودشان می گردند همیشه دست دست کورمال می زنند ول میان تاریکی و توی تاریکی دستشان یک هو می خورد به آدم بعدش جرقه ها جرقه ها شعرهای ناتوان سرد را دیوانه می کند. دل هر کسی به کس شعری خوش است من با شعرهای آتش گرفته ام خوب ام
[+] --------------------------------- 
[0]