یک اتفاق تلخی هست که در کندی کراش می افتد وقتی که آدم بیچاره شده و دیگر صدای دینگ دینگ لذتبخش شکستن شکلات ها نمی آید و آدم دارد Move به move به باختن نزدیک می شود آهسته آهسته و سخت شده بازی ماشین بی شرف یک حرکت بدیهی مطلق را مدام برق می زند نه با حدت و اینها با صبر و حوصله آرام. همه می دانند آن انتخاب به احتمال زیاد بهترین جواب نیست ولی ماشین در همان حالی که داری جواب بدبختی ات را بالا و پایین می کنی جواب بدیهی اش را پیشنهاد شیطانی اش را شمشیر داموکلوس اش را بالای کله ی آدم تکان می دهد. راستش من همیشه به کار ساده حساس ام به عقب که نگاه می کنم این کار مطلق پیچاندن داستان زندگی ام بوده و لذت برده ام از تمام کردن move هام از صدای مقدس دینگ دینگ شکستن. سالهاست در همان لول کراش که بوده ام مانده ام هفته هاست هفته هاست...
[+] --------------------------------- 
[0]