و همان ساده
که عادی نیست
همان خیش شاخ دار شخم در
همان
آهو من بودم
بسته بر خیشی
شخم در مزارع خویشی
و خون لخته
گندم ریشه در خون لخته ی خیشی
من بودم
خون هم خاک
دشتی از شقایق خون آشام هم من بودم
و طبعن شقایق قریه
و شهید شقایق هم
و حماسه ی شهادت
و داستان حماسی
تمام جهان
تا قطره ی آخر از جهان من بودم
کوره ی شقایق دانی
کوزه ای
پر از قلپ های تشنه ی مای
فریاد ناامید مردی که
آنچه را که هرگز نداشته
از دست داده است
[+] --------------------------------- 
[0]