ای کاش جنده ای
با جوراب صورتی بودم
توی بار مخت را می زدم
مرا می بردی بالا
و در یکی از اتاق های هتل مرا می کردی
یک دور هم مفتی
و یک دور دیگر هم مفتی
و یک دور دیگر هم مفتی
و بعد نفس زنان نگاهم می کردی
و یادت می آمد من
هنوز هم جنده ای
با جوراب های صورتی ام
ای کاش بعد
بین سینه هایم گریه می کردی
و فکر می کردی
زنت
که جوراب صورتی ندارد
تو را هرگز نمی بخشد
ای کاش عاشقم می شدی
و با هم در هتل می ماندیم
دورهای مفتی می رفتیم
تا هتل آتش بگیرد
[+] --------------------------------- 
[0]