یک چیزی در تمام زنها مطلقن زیباست و مثل آونگی تکان می خورد تویشان که سریعن آدم را بیست ساله می کند. از آن بیست ساله های خرگوشی
یک چیزی توی زنها حریر نازکی است که می لرزد و می برد آدم را
یک چیزی تکان می دهد وعده می دهد که می رویم با هم می رویم بیا می رویم و دیگر بر نمی گردیم
چیزی از زنهاست که می برد آدم را و مثل کتاب های اشرافی پاره می کند دست می زند و به کتابخانه برمی گرداند
[+] --------------------------------- 
[0]