باید بروی حمام
خودت را زیاد بشوری
و تمام شاعران جهان را جمع کنی
تا برات شعر بگویند
موهات را تمیز بتراشی
همه جات را
عطر بزنی
توی وان روغن بخوابی
عود دود خاکستری دار بسوزانی
ردای زفت بپوشی
صلیب دست بگیری
- صلیب زیاد هست صلیب فلزی هست صلیب چوبی هست صلیب طلایی هست که لای سینه های آدم می افتد من هم صلیب قشنگی دارم که میخ های خوبی دارد -
خلاصه راه بیفتی
دعا کنی برای مغفرت من
چون زیاد گناه کرده ام
زیاد دردت آمده
فشرده شدی
برهنه رها شده ای
و این عذاب های کوچک
گناهان من را
[+] --------------------------------- 
[0]