تلفن خر است
زنگ می زند
فوت می کند پرهایم را
و قطع می کند نسیم
مثل دریایی لباس برقد پوشیده
تا کنار گوشی می آید
موج می زند تاکنار مبل
و خانه را از
بوهای مختلف
از طعنه های عزیزعرق پر می کند به تنهایی
قطع می کند
و سیم های بریده ی آدم
در آرزوی پیچ های کانکشن
روی ترمینالهاش
برق می زنند
و زبان کبود آدم
طعم لای پای دختر می گیرد
روی سینه ی آدم بابونه می کارد
و تمامی گلها را
مثل بنفشه های مظلوم احمق
می کشد
از خرتناق باغ آدم بیرون
خون سیاه رنگ باغچه
روی ریشه خشک می شود
و زخم عمیق باغچه
تا زمستان آینده خوب نخواهد شد
[+] --------------------------------- 
[0]