خیلی آرام توی من تنفس کرد
انگار من
بخار نفسهای دختری باشم
- انگار آدم سرش را میان پای زن خیلی چاقی بگذارد و کله اش پر شود از خاطرات مطلقن سکسی آنجای مختلف ران های مختلف و پیشانش درد بگیرد آن طور توی من تنفس کرد -
هیچ چیز دیگری نگفت
خیلی آهسته صحبت کرد
انگار من
حرف های مقدسی باشم
- انگار من
زمین سفت اسب دویده ای باشم
گلی
با نقش پای دختری -
[+] --------------------------------- 
[0]