"و من از حدود هستی
دوباره از جهان به تای کویری رسیدم
که تا ته سرابها ادامه داشت
سرابها ادامه داشت
غروب های طولانی
و بارش بی امان باران
و تشنگی..."
- باید اینجا گیومه باز کنی اشاره کنی به اینکه خیلی خفن هستی و باران, تشنگی هات را علاج نمی کند -
"تشنگی اما
قوت موت ما بود
مثل سایه ها که قوت زمینند
و خورشید
که حب نان دریاست
و مردها که حب خانه ها هستند
و حلقه ی گیسهای طولانی
که انبان روسری را پر کرده"
-باید اینجا گیومه بازکنی بگویی که تشنگی آخرش مردهای خفن را هلاک خواهد کرد -
[+] --------------------------------- 
[0]