شاعر
تریپ غمگین گرفته که
"مرا برای تماشای باد حوصله نیست"
و چند بیت دیگر و اینها گفته
درباره ی اینکه
با مردن از غم و گریه
"هیچ فاصله نیست"
و "شرح غربت و غم ها" و "بسته بودن درها" گفته
تا می رسد به این مصرع تخمی که
"برای گریه برای دعا بیا نگه دارم"
و اشاره به اینکه
"گله نیست"
و اینکه
"معامله نیست"
و اصلن اشاره نمی کند
به اینکه درد اصلی
"چیست"
و نمی گوید که
پایه ی ارتباط غیرسکسی
"نیست"
و اینکه فعلن
در کامیت منت
"باکره ایست"
که خطی و لعبتی و
این امور
شاعر شعر نصفه اش را
ادیت می کند
جای "غم و گریه"
می نویسد که
سوختن شمع
و خط می زند
و یادش می آید که
فعلن
پروانگی مد است
شاعر
تمام فکر و ذکرش
پایان با کلاس شعر و
دامن دخترهاست
[+] --------------------------------- 
[0]