زمهریر
روحی آمد
و به تلخی پرسید
"تو به روح باور داری؟
تو به روحها باور داری؟"
گفتم
"توی روحت ریدم روح
تازه خوابیدم (ه ام) روح
اول صبح
وقت خوابهای سکسی است
دختر لخت باید بیاید به خواب آدم اول صبح
صبح مردها
ساعت نعوظ و تنهایی است
گه می خوری می آیی اسکل
ارواح خاله ات خیال کردی من
واقعن یعنی واقعن فکر کردی من؟"
زمین را نگاه کرد
و گفت
"هوای جهنم سرد است
هوای جهنم خیلی سرد است
تو به روحها باور داری؟"
[+] --------------------------------- 
[0]