لبووسکی یک صحنه دارد که توی توهم هاش از میان دروازه ای از پای باز زنها رد می شود و بین رد شدن بر میگردد و بالا را نگاه می کند خوشحال می شود لبخند می زند. به بولینگها می خورد و می رود پایین...
فکر می کردم زندگی همین است. آدم از میان پای زنها رد شود و لبخند بزند و همین...
زنها خوبند دست میگذارند روی زخمهای آدم و آدم خوب می شود. زنها تنها چیزهای خوب دنیان. خدا زنها را جاودان بدارد
[+] --------------------------------- 
[0]