Persian based weblog dedicated to literature and cultural interests author prefers to be called as Ali Chelcheleh if you are not inranian try my ENGLISH SITE 

 
  صدای بال چلچله ها ابرا رو برونه یه روزی
 

 
 
 

یک لحظه هایی هست که آدم دیگه از نوشتن لذت نمی بره حرف داره هنوز ولی نوشتن کیف نمی ده کلمه ها مثل کلیدای لازم از دستش توی حوض می افتن مثل اینکه توی امتحان نایی پاک کن ات گم شده باشه یا اینکه درست وقتی نفسات تند شده دوست دخترت قهر کرده باشه یا خیلی مثال های بی ربط دیگه اینجور موقع ها به خودت می گی صب کن صب کن نباید الان بنویسی مگه مجبوری؟ الان هر چی بنویسی بد میشه بدتر می شی کیف نمی کنی داغون میشی ولی کلمه های لعنتی خودشون با فشار می پاشن مثل وقتی که توی مهمونی احتیاج داشته باشی که ساکت باشی ولی حرف زدن دست از سرت بر نداره احساس کنی بی جایی بیخودی  مزاحمی ولی میل به گفتن دست از سرت بر نداره برنداره احساس می کنی داغونی بیچاره ای بی نتیجه ای بدبختی

من کلن عمومن همینطورم

 

   
 
  Susan Meiselas / Magnum Photos 
 

USA. Tunbridge, Vermont. 1975, Carnival Strippers

 
 

  Goolabi , Roozmashgh(Peyman) , Deep-hole , Sepia , Forb. Apple , Vaghti Digar , Pejman , Ahood , Bahar , Banafshe , Halghaviz , Hezartou , Last Jesus , Ladan , Costs , Tireh , Goosbandane , Tabassom , Aroosak1382 ,   Shahrehichkas

 
        Zirshalvari
        Welbog 
 
       Bi Pelaki (Me & Shahram)
 

   SHAHRAM