من سرزمینم را می دانستم
سرزمین من
جای آرامی
جای درد های
آرامی
و طولانی است
نه نه
سرزمین من
ماشین رختشویی ندارد
او دو چرخه ندارد
آدانس ندارد
زمین من
توی رودخانه هاش
در هوای سرد
رخت می شوید
پیاده می رود مدرسه
پیاده از گرگهای توی جاده می ترسد
پیاده توی راه خانه
دختر می بیند
پیاده ی
پیاده ی
تنها
سرزمین من
غمگین است
و شاعری تنها
سرزمین من را
غمگین تر می سازد
[+] --------------------------------- 
[0]