مستی
جوراب پانمای قرمز پوشیده
شام و شراب و ودکای قاطی
چشمهای مخمور باد را
رگدار و بیچاره کرده است
ماه
بادزن صورتی رنگش را در آورده
و روحهای لوستر
لباسهایشان را کنده اند
گل سنگ های نارنجی
از لای درها نفوذ کرده اند
و تمام امکانات
برای مردن آدم کافی است
- نفس نمی کشی
دست و پا یزنی
بیدار نمی شوی
[+] --------------------------------- 
[0]