...به جز ابروی تو
کمی سکوت و
و دیگر یادم نیست
یک تکه هایی هست
یک خطوط نخهای بنفشی از روی پوستهای نیمه تراشیده
سوپ های نیمه جوشیده
و بوسهای بسیار داغ
و احساس اینکه تعلق دارم
احساس اینکه
بسیار
بسیار
بسیار
بسیار
بسیار
بسیار
بسیار
بسیار
خسته ام
ولی باید رفت
چون تو آن دورهایی
و منتظری
و منتظری
تا بیایم
خاک بر سرت
اگر وقتی جنازه ام رسید
رفته باشی
[+] --------------------------------- 
[0]