باجی دنیاست
و کونی پهن
و سینه هایی بزرگ دارد
با شیارهای سرخی
از فشار زیاد زهار
و رنگ سیاه روی دندانهاش
از شدت میخواری است
سرنوشت می آید
و با دقت
دانه دانه ی لباسهاش را
روی میخ می گذارد
زیر سینه هاش را
که عرق کرده
دست می زند
بعد به تو
که روی تخت بسته ای
تجاوز می کند
فریاد نزن
ور ور نکن
چشمهات را ببند
شب
بزودی تمام خواهد شد
[+] --------------------------------- 
[0]