مردن
برای مهمانی
جامه ی ارغوانیش را پوشیده
داس کس کشش را برداشته
کلاه شولایش را روی کله ی طاسش کشیده
لبخند زده توی آینه
و دندان طلاییش
توی آینه رخشیده
گفته
"آم...."
و باز گفته
"آم...."
بعد فکر کرده
بابای Lion King
به من بیشتر احتیاج دارد
توی کارتون مانده
گذاشته آدمها
در سیاهی و نکبت
تک تک
بمیرند
[+] --------------------------------- 
[0]