تاریخ
اسم دیگر بلخی است
که جنده های چل ساله دارد
با خنده های بلند غول آسا
جورابهای سیاه چرمی
شلاقهای بلند
تاریخ
شبها
ماتیک سیاه می زند
سرمه ی بنفش می کشد
روی سینه هاش اکلیل می زند
و شلاقش را
شترق
می زند بهم
تاریخ
پر از صدای نارنجکهاست
آمبولانس های حمل مجروح
برادران تشنه
صدای فریادهای غیق غیق
شیمیایی
تاریخ برای زندگی کردن
جای خوبی نیست
بهتر است آدم
از روی ابرها
حیات خانه ها را در شب
نگاه خیره کند
ببیند شبها
آخر شبها
ته شبها
آنجا که مردم دیگر نمی بینند
جنده های چل ساله
چادرها را به کله می اندازند
دوست پسرهای بیست ساله را صدا می کنند
گریه می کنند
و برایشان نوشابه می خرند
[+] --------------------------------- 
[0]