می روم آینه
آینه زیباست
شفاف است
سفید است
تاریک است
تنهاست
می روم و چاک سینه ام را نگاه می کنم
چاک سینه ام
پرخون است
زیباست
تنهاست
آینه
لبخند می زند
سریع دستم را می گیرد
ونمی گذارد
آنرا روی صورتم بکشم
تا که از رو صورتم برش دارم
آینه صبور است
ولی
طاقت گریه ی مرد سینه چاک دار را ندارد
[+] --------------------------------- 
[0]