تن زنها هنوز می لرزد
و دل زنبورها هنوز
هنوز خیلیها
زیر شلوارشان چیزی نمی پوشند
جنده دارد هنوز دنیا
و هر تختخوابی
پر از پوزیشن هاست
هنوز تنهای مردم
گرم می شود
و به هم عرق می کنند
و خشک می شوند باز
هنوز ابرها
سطرشان را
روی سینه ی ماهتاب می گذارند
علی دیگر کوه است
لبخند می زند
و با لبخند می گوید
"زمستان است
بالا نیایید"
[+] --------------------------------- 
[0]