زنی که
از من غریبه است
غریبه است
غریبه است
غریب
هر شب
بی خجالت برهنه می شود
شورت نمی پوشد در رویام
و رویایم
که مقدار کمی
با اندوه فاصله دارد
در کنارش می ایستد
بعد آن زن غربیبه و رویایم
بعله
و بعد
بعله هم در کنار زن غریبه و رویا
می ایستد
هر سه تا برهنه
زن برهنه با خجالت و آرام
دستش را می برد سمت آنجایش
بعله می زند روی دستش
و رویا لبخند می زند
[+] --------------------------------- 
[0]