روی پنجره
سایه ی گربه افتاده
و تازه پلکهام هم
بدون دلیل می لرزد
تازه
شیر آب چکه کرده
لتک شده آب
هم
ظرفها را که می شستم
و اینکه ماه
سر وقتش نیامده
آسمان
تاریکتر شده
سیگار هم
خالی است
عمر لعنتی
چرا تمام نمی شوی؟
- ببین پسرم
جمله ی آخرت کلن به شعرت نامربوط است
- توی گلویم قلمبه بود آخر آقا
- هاه هاه
هاه هاه
تو را می بخشم
چون جوجه ای
[+] --------------------------------- 
[0]