مشبه نداشته باشم
همونجور که آدم زمینیا ماه و دو ست دارن و سیب زمینیا خاکو
درس مثل شمع که عاشق نسیم تابستونه
مثل دونه ی ظریف عرق که بی تاب لرزش پوست
مثل روباه اهلی که بی تاب تار طلایی گیسه
مث مرد قاتل
که دیوونه ی پلیسه
مث پیرزنای خیلی لرزون تابستون
که مردن رو انتظار می کشن
مث تمام صفات تشنه ی تشبیهی دنیا
مث خودم
که تشنه ی گفتن ام
[+] --------------------------------- 
[0]