غمگین_ می کشد_ نفس_ و_ خم_ در_ ابرو_ندارد مردی است
دهقان فداکاری با سینه ای پر پشم است
اراده برای حفاظت از رایلین
وشوق برای دویدن در مهتاب
لعنتی ترین زمستانها
دوس دخترش هستند
کنایه هایش طوفانی است
طنزش گریه دار است
و همیشه در در مساجد دنیا
نگاهبان مجلس ترحیم است
نفسهایش را
شماره گذاشته
به انتظار اینکه یک روزی
سینه پهلو کند
بمیرد
[+] --------------------------------- 
[1]