یک لحظه ی مزخرفی در فیلم ها هستند در سپردن آدمها به چیزی مثلن ابدیت خدا یا شیطان یک لحظه ای هست که آدم در حد وصال به حقیقت این کاری که می کند شک می کند مثلن یک خیلی راه آمده که یک کاری بکند و در آن لحظه می ریند در اکثر مواقع هم خودش هم بقیه می دانند که این آمدن و رسیدن کار خودش بوده ولی به هر حال اتفاق می افتد یکی از بامزه های این اتفاق توی "ارباب حلقه ها"ست وقتی فرودو توی آخر مسیر بالای آتشفشان کذایی به اینکه حلقه را بیاندازد شک می کند
توی این سن و سال نسبت به سپردن خودم به بیهودگی مشکوکم
[+] --------------------------------- 
[0]