شاید کلمات زخمیم را
باند پیچیدم
مسلسلم را برداشتم
و بند مسلسلم را به شانه
و رفتیم به کوه
شاید
روی پیشانی هم
بند قرمز بستم
و توجه نکردم
به خونی که
از من می ریزد
پوتین زخمیم را پوشیدم
و از کوه زخمی خودم رفتم بالا
و هر وقت خسته شدیم
پای لخت زخمیم را
گذاشتم
توی جویبار خون کوه زخمی
شاید این جویبار خون
زخمهای رمبو را
آرامش داد
[+] --------------------------------- 
[0]