می دوی میان باغ لیمو
با دامن زرد
و لباسی با هره های ناشیانه روی پستانت
دیوانه نیستی
مستی
ولی مطلقن دیوانه نیستی
می دوی میان باغ لیمو
و لشگر کلاغها و پروانه ها به دنبالت
من مثل سنگ
با لبخندی مصنوعی
نگات می کنم
می آیی
و پیشانیم را می بوسی
- این چرا زمان
این زمان مال ویرانگر توست
ارواح خواهرت را کنترل کن
شلوار جین
و آستین حلقه ای بپوش
؟چشمهات را کجا گذاشتی
چشمهات را ببند
...و درخت لیمو را
- کندن مو از ریشه
مثل کندن گل از گلدان است
مثل کندن ماهی از آب
مثل کندن عاج از فیلی مرده
مثل کندن کله ی گنجشک
کندن کلن آسان است
جنده های جهان
تر باشید
علی
با درفش و تازیانه برمی گردد
[+] --------------------------------- 
[1]