شاید گاوداری تاسیس کردم
با تخت خوابی بزرگ
برای گاوهای شیری
- خوابم می آید الان
خوابم می آید همیشه
برای همین یاد تختخواب افتادم-
با صسدای جیش محکم مردها در اتاق پشتی
- جیش دارم الان
جیش دارم همیشه
برای هممین یاد مستراح افتادم -
می نشینم
روی قوطی میوه
به بخار گاو فکر می کنم
به تاب پستان در هوای آزاد
به بی تابی بزهای منتظر
و به رفتن خورشید
از سر کوهها به سمت پایین
[+] --------------------------------- 
[0]