نگام کرد و لرزیدم گفت "بار اولته؟" نگاش کردم و لرزید گفتم "ربطی بهت نداره درش بیار خفه شو" نگام کرد گفت "بار اولته؟" گفتم چرا همیشه اینو می پرسی؟" گفت نپرسیده بودم تا حالا بعد پرسید بار اولته؟" نگام کرد و لرزیدم
نگام کرد و لرزیدم
لنگهاش رو
سمت باد گذاشت
باد آرو موهای لای پاشو مرتب کرد
شب بوسید
رو بوسید
زمسون شد
تابسون
آفتاب بود
داغ بود
آفتاب بود
نگام کرد و لرزیدم
گفت
"بار اولته؟"
خندیدم
[+] --------------------------------- 
[1]