بچه هام جمع من شده بودن
- مریضین حالتون خوب نیست بابا
- خیلی نگرانتون هستیم
شما رو باس کسی بیاد دستتون رو بگیره
دست نداشتن
چشم داشتن
ولی دست نداشتن
نیگای بچه هام نمی کنم زیاد
- ما جراتمون زیاده بابا مثل تو نیستیم هوای هم رو داریم برای مردن هم جرات داریم
من و
روی شونه هاشون
به دشت سبز معنبر بردند
لبخند زدند
گریه کردند
و توی قبر گذاشتند
[+] --------------------------------- 
[0]