Persian based weblog dedicated to literature and cultural interests author prefers to be called as Ali Chelcheleh if you are not inranian try my ENGLISH SITE 

 
  صدای بال چلچله ها ابرا رو برونه یه روزی
 

 
 
 
صدا کرد
"ابراهیم ابراهیم"
پرنده صدایم کرد
و چاقو را کنار یخهای دستم گذاشت
ماه بود
ستاره بود
دشت بود
چیزای دنیا آنجا بود
من اما دنیا را دوست نداشتم
وگرنه گله گله یعقوب و یوسف بود برای قربانی
کلمه های گم شده
زیاد بود توی دنیا
و موجهای دریا بیرون
آماده ی موج سواری بودند
پیامبر زیاد بود هم
پیامبر یزرگ امیدوار
یحیی موسی یوسف یعقوب علیرضا یاشار مریم منیژه پدرام طبر محمد
دنیا پر از زیبا بود
من شک کرده بودم
و بتی در من
داشت آرام ترک برمی داشت

اشکال ابراهیم هم
از میل سیری ناپذیر خاتم به باقلوا و کوبیده آغاز شد
از تلاشش برای اینکه کاش
سلاله ی پیغمبران نباشد هرگز
درخت آتش نباشد
کوه و غار و اینها نباشد
سیل نباشد
کاخ نباشد
کشتی نباشد
غروب نباشد
شعر نباشد
دکترا نباشد
"ابراهیم ابراهیم"
پرنده با ترسس و لرز
چاقو را عقب کشید
باد شبیه گیسوان ابراهیم است
طلایی و غمگین
مثل موهای عیسی
مثل بند باریکی
که شورت زنها را
نگه می دارد

 

   
 
  Susan Meiselas / Magnum Photos 
 

USA. Tunbridge, Vermont. 1975, Carnival Strippers

 
 

  Goolabi , Roozmashgh(Peyman) , Deep-hole , Sepia , Forb. Apple , Vaghti Digar , Pejman , Ahood , Bahar , Banafshe , Halghaviz , Hezartou , Last Jesus , Ladan , Costs , Tireh , Goosbandane , Tabassom , Aroosak1382 ,   Shahrehichkas

 
        Zirshalvari
        Welbog 
 
       Bi Pelaki (Me & Shahram)
 

   SHAHRAM