هه مهتاب از ما نمی ترسد
مثل ماهیها
که نور از سمت راست آبیشان به دریا و
جلبک ها از دریا و
رگهایشان از ور
و رگهای دریا در ورهاشان دیده می شود
با چشمهای بچه های پشت شیشه شوخی دارد
مات
حرفهای روزنامه را می خواند
عکسهای برنامه ها را می بیند
می رود پشت سنگهاش
و هر دوی حبابهاش را به شیشه می چسباند
چشمک
چشمک
چشمک
چشمک
همین برای خواب راحت کوچه ها کافی است
[+] --------------------------------- 
[0]