در پشت صحنه
آرامش
نماز می خواند
بچه ی محزون
گلهای چادر مادری را شمرده
که مرده است
مهر بوی دریا ندارد
سرد نیست روی پیشانی
سجاده جای پا ندارد
کیر خوابیده
خوابیده
عیدانه
بی مادر
بی دختر
بدون سمنوست
{تکیه می دهد مرد خسته به ستونهای نامریی غم که از آسمان و سرش را روی شانه ی خودش می گذارد و از لرزش شانه هاش }
[+] --------------------------------- 
[0]