از غمگین بودن لذت می بردم همیشه ولی این غم نیست غم هم نیست مثل اینکه خونریزی یک زخمی بی حال کند آدم را یا اینکه آدم از آماس گرما و نمک توی قایق افتاده باشد تو دریا حالم بی حالی است. تلاش ناامید بدن است برای اینکه درمانده نباشد مثل این است که از درس خواندن خسته شوی کتابت را ببندی و فکر کنی می خوابم فعلن
[+] --------------------------------- 
[0]