این شعر نصفه می ماند بدون سه نقطه
درختی عمود بر من از سینه رشد کرده
و مثل کیری که ایستاده باشد
حرکت آدم را مشکل می کند
آدم باید
مواظب راه رفتنش باشد
مواظب حرف زدن
فکر کردن
مواظب رعد وبرقهایی که
شبهای طوفانی
دنیال درختها می گردند
مواظب باد
که با یک نسیم کوچکش هم
ریشه ها در تن آدم زق
ولی شب ها
آدم
با صدای گنجشکهای
توی شاخه های درختش می خوابد
با برآمدگی های نامحسوس روی پتو
[+] --------------------------------- 
[1]